ازاد کنیم این روح را
گاهي آزاد كنيم
روح بدبختي را
از زنجير يك تني وجود بي وجودمان
شك كه ذره ذره مرا جويد
به آسمان كه اعتماد كردم
ناخن هاي نامرتب
يكي درميان جويده ام
بين زمين و هوا
چه چيز دوست داشتني است؟
رها كه ميشود
حداقل فكر نميكند
ساده است
ساده است نوازش سگی ولگرد
شاهد آن بودن که چگونه زیر غلتکی می رود
وگفتن اینکه سگ من نبود
ساده است ستایش گلی
چیدنش واز یاد بردن
که گلدان را آب باید داد
ساده است بهره جویی از انسانی
دوست داشتن بی احساس عشقی
او را به خود وانهادن و گفتن که دیگر نمیشناسمش
ساده است لغزشهای خود را شناختن
با دیگران زیستن به حساب ایشان
و گفتن که من این چنینم
ساده است
که چگونه می زیم
باری زیستن
سخت ساده است
و پیچیده نیز هم ...
مارگوت بیگ