ازاد کنیم این روح را
گاهي آزاد كنيم
روح بدبختي را
از زنجير يك تني وجود بي وجودمان
شك كه ذره ذره مرا جويد
به آسمان كه اعتماد كردم
ناخن هاي نامرتب
يكي درميان جويده ام
بين زمين و هوا
چه چيز دوست داشتني است؟
رها كه ميشود
حداقل فكر نميكند